دوشنبه، ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
هنر درمانی یا آرتتراپی نوعی روش رواندرمانی است که در آن از ابزارهای هنری و خلاقانه برای بیان احساسات و بهبود سلامت روان استفاده میشود. در این رویکرد، افراد تحت راهنمایی یک هنردرمانگر به خلق آثار هنری (مانند نقاشی، طراحی، مجسمهسازی یا کلاژ) میپردازند تا هیجانات درونی خود را به شکلی غیرکلامی بیان کنند. محیط امن و بدون قضاوت هنر درمانی به مراجعان فرصت میدهد احساسات خود را آزادانه ابراز کرده و بر استرسها و مشکلات روانی خود تسلط بیشتری پیدا کنند. پژوهشها نشان میدهد که این شیوه میتواند به بهبود عملکردهای شناختی و حرکتی، افزایش خودآگاهی و عزتنفس و کاهش اضطراب و افسردگی بینجامد. هنر درمانی برای همه گروههای سنی از کودکان تا سالمندان قابل استفاده است و بهویژه در کاهش فشارهای روانی زندگی روزمره و بهبود مهارتهای ارتباطی موثر شناخته شده است.
هنر درمانی به زبان ساده یعنی بهکارگیری فرایند خلق هنر در مسیر درمان روانشناختی. در این روش به جای اتکا صرف به گفتگو، از نقاشی، رنگآمیزی، موسیقی، حرکت و سایر هنرها بهعنوان وسیلهای برای بیان احساسات و افکار درونی مراجع بهره گرفته میشود. هدف نهایی هنر درمانی ارتقای سلامت روان و حفظ تعادل عاطفی فرد است. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است با کشیدن یک نقاشی احساسات مبهم خود را آشکار کند یا از طریق ساخت یک مجسمه، هیجانات فروخوردهاش را بروز دهد. هنر درمانی ترکیبی میانرشتهای از هنر و روانشناسی است که ریشه در این باور دارد که فرایند خلاقانه میتواند به رشد و درمان روانی کمک کند. به گفته متخصصان، خلق یک اثر هنری به مراجعان امکان میدهد جنبههای مختلف روان خود را کاوش کرده و به بینشهای تازهای درباره مشکلاتشان برسند.
تاریخچه هنر درمانی به عنوان یک حرفه مستقل نسبتاً جدید است و شکلگیری آن به اواسط قرن بیستم بازمیگردد. البته استفاده درمانی از هنر سابقهای طولانیتر در مراقبت از بیماران روانی دارد؛ برای مثال در اواخر قرن هجدهم، در آسایشگاهها از نقاشی و صنایع دستی بهعنوان بخشی از درمان اخلاقی بیماران روانی بهره میگرفتند. با این حال، اصطلاح «هنر درمانی» (Art Therapy) اولین بار در سال ۱۹۴۲ میلادی توسط آدریان هیل (نقاش اهل بریتانیا) ابداع شد.
هیل که خود به دلیل بیماری سل در آسایشگاه بستری بود، متوجه شد اشتغال به نقاشی و طراحی تا چه اندازه به بهبود روحیه و کاهش اضطرابش کمک میکند؛ او این تجربه را به دیگر بیماران منتقل کرد و مشاهده کرد که غرق شدن در فرایند خلاقانه چگونه رنجهای روانی بیماران را تسکین میدهد. در سال ۱۹۴۶ هیل بهعنوان نخستین هنردرمانگر رسمی در یک بیمارستان روانی منصوب شد و بعدها در تأسیس انجمن هنردرمانگران بریتانیا نقش داشت. پس از آن، روانشناسان و هنرمندان دیگری نیز در آمریکا و اروپا به طور مستقل پایههای هنر درمانی را بنا کردند. از دهه ۱۹۶۰ به بعد، هنر درمانی به عنوان یک رشته دانشگاهی و حرفهای شناخته شد و انجمنهای حرفهای هنردرمانی در کشورهای مختلف شکل گرفت. امروزه هنر درمانی با بهرهگیری از دستاوردهای حوزههای مختلف از جمله روانکاوی، روانشناسی تحلیلی، آموزش هنر و توانبخشی، به شیوهای علمی در خدمت سلامت روان درآمده است.
هنر درمانی دارای شاخهها و تکنیکهای متنوعی است و از انواع هنر برای مقاصد درمانی بهره میگیرد. در ادامه به برخی از انواع هنر درمانی رایج اشاره میکنیم:
نقاشیدرمانی: استفاده از نقاشی و طراحی بهعنوان ابزار بیان احساسات و افکار. مراجع با کشیدن طرحها و رنگآمیزی آنها میتواند هیجانات درونی خود را روی کاغذ منتقل کند. برای نمونه، نقاشی با آبرنگ یا مداد رنگی این فرصت را میدهد که فرد بدون نیاز به کلمات، حالت روحی خود را در قالب رنگها و شکلها بیان کند. گاهی از مراجع پرسیده میشود هنگام کشیدن هر بخش از نقاشی چه حسی داشته یا چرا از رنگهای خاصی استفاده کرده است تا از این طریق به درک عمیقتری از وضعیت روانی او برسند. (شایان ذکر است که درمانگر هنر، برخلاف تصور عامه، لزوماً به “تعبیر” نقاشی نمیپردازد بلکه حضور راهنماگونه دارد تا فرآیند خلاق برای شخص امن و ثمربخش باشد.)
📌 پیشنهاد مطالعه بیشتر: هنر درمانی یا درمان تحلیلی؟ مقایسه و انتخاب
موسیقیدرمانی: بهکارگیری عناصر موسیقی (آهنگ، ریتم، ملودی) در جهت بهبود حال روحی. در موسیقیدرمانی، فرد با گوش دادن فعالانه به موسیقی یا نواختن سازهای ساده، احساسات خود را تجربه و ابراز میکند. موسیقی میتواند بر ریتم درونی بدن و ذهن تأثیر بگذارد و به کاهش اضطراب یا برانگیختن احساسات سرکوبشده کمک کند. برای مثال، نواختن طبل یا آواز خواندن در حضور درمانگر میتواند راهی برای تخلیه هیجانی باشد. موسیقیدرمانی بهخصوص در کاهش استرس و بهبود خلق افسرده تأثیرات مثبتی نشان داده است.
نمایشدرمانی (سایکودراما): نوعی هنر درمانی است که از تکنیکهای تئاتر و نمایش برای کشف و حل تعارضات روانی بهره میبرد. در نمایشدرمانی، مراجعان ممکن است نقشهای مختلف (نظیر اعضای خانواده، بخشهایی از شخصیت خود یا نیروی تخیلی) را بازی کنند تا احساسات پیچیده یا تجربیات آسیبزای خود را بیرونیسازی و پردازش کنند. بنیانگذار اصلی سایکودراما، ژاکوب مورنو، معتقد بود که اجرای صحنههایی از زندگی خود فرد به او امکان میدهد حقایق پنهان ذهنش را آشکار و با آنها مواجه شود. این روش به خصوص در درمان تروماهای عاطفی و بهبود مهارتهای بینفردی افراد مؤثر گزارش شده است.
حرکتدرمانی و رقصدرمانی: این رویکرد از حرکات بدنی و رقص برای ایجاد بیان هیجانی و رهایی تنشها بهره میگیرد. در رقصدرمانی، حرکات آزاد بدن، وضعیت روحی فرد را بازنمایی میکند و درمانگر با مشاهده و همراهی حرکات به فرد کمک میکند تا احساساتش را شناسایی کند. حرکتدرمانی میتواند به مراجعانی که بیان کلامی احساسات برایشان دشوار است (مثلاً افراد دچار اضطراب شدید یا تروما)، فرصتی برای تخلیه استرس از طریق بدن بدهد. تحقیقات نشان دادهاند که رقص و حرکات موزون میتواند باعث ترشح هورمونهای مثبت و کاهش علائم اضطراب و افسردگی شود.
سایر روشها: هنر درمانی محدود به موارد بالا نیست. هر نوع فعالیت خلاقانه را میتوان با رویکرد درمانی به کار برد. از مجسمهسازی با گل یا سفال گرفته تا کلاژسازی (ترکیب تصاویر و تکههای مختلف) یا شعر و داستاننویسی همگی میتوانند جزو تکنیکهای هنر درمانی باشند. برای مثال، در مجسمهسازی درمانی، فرد با شکل دادن به گل رس، احساساتش را بهطور ملموس در یک شیء سهبعدی منعکس میکند؛ این کار به ویژه برای افرادی که دچار افسردگی هستند مفید شناخته شده، چرا که با دادن شکل و فرم به ماده خام، نوعی رهایی از افکار منفی رخ میدهد. همچنین نوشتار درمانی (مانند خاطرهنویسی یا شعرسرایی) به افراد کمک میکند احساسات پیچیده خود را روی کاغذ آورده و ساختار بدهند که این نیز به کاهش تنشهای درونی منجر میشود.
از هنر درمانی بهطور گستردهای برای کمک به بهبود علائم انواع اختلالات روانی و جسمانی استفاده میشود. اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و استرس مزمن از جمله مشکلاتی هستند که پژوهشها اثرگذاری هنر درمانی بر آنها را تأیید کردهاند. در واقع، هنر درمانی با فراهم کردن راهی غیرمستقیم برای ابراز ترسها و اندوهها، به افراد کمک میکند تا بر اضطرابهای درونی غلبه کنند و آرامش یابند. به عنوان نمونه، یک فرد مضطرب میتواند احساس نگرانی فلجکننده خود را در قالب یک نقاشی انتزاعی بیان کند؛ این امر به او امکان میدهد که اضطرابش را “بیرون از خود” مشاهده کرده و بهتر بر آن مسلط شود.
مطالعات متعدد گزارش کردهاند که مشارکت در فعالیتهای هنری به کاهش قابل توجه نشانههای افسردگی و اضطراب منجر میشود. در یک فراتحلیل جدید (۲۰۲۴) که نتایج ۱۵ کارآزمایی بالینی را بر روی بزرگسالان افسرده بررسی کرده، معلوم شده است که هنر درمانی بصری تأثیر چشمگیری در کاهش علائم افسردگی دارد (اثر کلی معادل کاهش حدود ۷۳ صدم انحراف معیار در شدت افسردگی). این تأثیر بهویژه در افراد زیر ۶۵ سال و طی دورههای درمانی کوتاهمدت (کمتر از ۱۲ هفته) بیشتر بوده است. همچنین یک پژوهش مروری دیگر نشان داده که جلسات منظم هنر درمانی میتواند اضطراب را به میزان قابل توجهی کاهش دهد – برای مثال در کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان، انجام هنردرمانی بهطور میانگین شدت اضطراب را به میزان چشمگیری کم کرده است. مکانیزم این تأثیر احتمالاً به این برمیگردد که خلق هنر نوعی حالت ذهنآگاهی (mindfulness) و تمرکز حواس ایجاد میکند که پاسخهای اضطرابی بدن را آرام میسازد.
📌 پیشنهاد مطالعه بیشتر: درمان تحلیلی و هنر درمانی برای سالمندان
در درمان تروما و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نیز هنر درمانی جایگاه ویژهای پیدا کرده است. افرادی که تجربههای آسیبزا (مانند حوادث، سوءاستفاده یا جنگ) را پشت سر گذاشتهاند، گاه در بیان کلامی خاطرات تروماتیک خود با مشکل روبهرو هستند. هنر درمانی ابزار قدرتمندی برای این افراد فراهم میکند تا تصاویر و احساسات مربوط به تروما را به شکلی عینی بیرون از ذهن خویش قرار دهند و در حضور درمانگر به آنها بپردازند. برای مثال، یک کهنهسرباز جنگ ممکن است صحنهای از خاطرات میدان نبرد را نقاشی کند؛ این نقاشی به او و درمانگرش امکان میدهد درباره آن خاطره گفتگو کرده و به مرور از شدت رنج عاطفی آن بکاهند. پژوهشهای علمی حاکی از آن است که مشارکت در هنرهای خلاقانه به کاهش چشمگیر علائم PTSD کمک میکند. در یک متاآنالیز در سال ۲۰۲۵، استفاده از رویکردهای هنری (شامل نقاشی، موسیقی، نمایش و رقص) در درمان بزرگسالان مبتلا به PTSD، بهطور معناداری علائم این بیماران را کاهش داد؛ خصوصاً نمایشدرمانی در بین سایر هنرها مؤثرترین نتیجه را در بهبود علائم PTSD داشته است. هرچند به دلیل محدودیت تعداد مطالعات، پژوهشگران تأکید میکنند که برای تأیید قطعی این نتایج به تحقیقات بیشتری نیاز است.
علاوه بر اختلالات روانپزشکی، هنر درمانی در کاهش استرسهای مزمن و نشانههای جسمانی مرتبط با استرس نیز مفید واقع میشود. بسیاری از افراد در مواجهه با فشارهای طولانیمدت زندگی (مانند استرس شغلی یا فرسودگی مراقبان بیماران) دچار مشکلات روانتنی میشوند. تکنیکهای هنردرمانی نظیر نقاشی آزاد، رنگآمیزی ماندالا یا سفالگری میتواند به عنوان روشی برای آرامسازی ذهن و سرگرم کردن سازنده ذهن، تنشهای انباشتهشده را کاهش دهد. حتی در بیماران جسمی نیز هنر درمانی تاثیرات مثبتی مشاهده شده است؛ برای نمونه، در بیماران مبتلا به سرطان، افزودن جلسات هنردرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی به برنامه درمان، موجب کاهش اضطراب و بهبود کیفیت زندگی گزارش شده است. به طور کلی، کاربردهای هنر درمانی دامنه وسیعی از مشکلات – از بهبود خلق و کاهش تنش گرفته تا افزایش تمرکز حواس و حتی کاهش ادراک درد – را در بر میگیرد.
یک جلسه هنر درمانی معمولاً در فضایی آرام و حمایتگر برگزار میشود و مراجع تحت هدایت یک درمانگر آموزشدیده به فعالیت هنری میپردازد. ساختار جلسات هنر درمانی میتواند بسته به رویکرد درمانگر و نیاز مراجع متفاوت باشد، اما معمولاً شامل مراحل زیر است: ابتدا گفتگوی مقدماتی کوتاهی انجام میشود تا درمانگر حال عمومی و دغدغههای فعلی مراجع را بداند. سپس مرحله خلق هنر آغاز میشود؛ در این مرحله مراجع با وسایل هنری که در اختیارش قرار گرفته (مانند کاغذ، رنگ، قلممو، خمیر، وسایل کلاژ و غیره) شروع به آفرینش میکند. درمانگر ممکن است یک موضوع یا تکلیف هنری پیشنهاد دهد (مثلاً “احساست را به شکل یک رنگ یا تصویر بکش”) یا اجازه دهد مراجع کاملاً آزادانه هرچه میخواهد خلق کند. در طول این فرایند، درمانگر حضور حمایتی دارد و گاه مراجع را تشویق به ادامه یا تمرکز میکند، ولی تلاش میشود که قضاوت یا تفسیر زودهنگام صورت نگیرد تا خلاقیت به شکل طبیعی جریان پیدا کند.
پس از اتمام کار هنری، مرحله بحث و پردازش فرا میرسد. در این بخش، مراجع در مورد اثری که خلق کرده صحبت میکند – مثلاً توضیح میدهد که چه احساسی هنگام خلق آن داشت، هر بخش اثر برایش چه معنایی دارد و چه افکاری در حین کار از ذهنش گذشت. درمانگر با طرح پرسشهای باز و همدلانه به مراجع کمک میکند تا ارتباط میان اثر هنری و زندگی درونیاش را کشف کند. برای مثال اگر فردی در نقاشیاش از رنگهای تیره استفاده کرده، درمانگر ممکن است بپرسد “وقتی به این رنگها نگاه میکنی چه چیزی به یادت میآید؟” تا مراجع را به خودکاوی بیشتر ترغیب کند. توجه شود که در هنر درمانی، اثر هنری خلقشده به عنوان ابزاری برای گفتگو استفاده میشود، نه اینکه مانند تستهای روانشناسی به صورت قالبی تفسیر گردد؛ به عبارتی، معنا را خود مراجع با کمک درمانگر کشف میکند.
👈🏼 جلسات درمان گروهی با گیسو _ درمان تحلیلی در آشراما
جلسات هنر درمانی میتوانند فردی یا گروهی برگزار شوند. در جلسات فردی، تمام توجه درمانگر معطوف یک نفر است و مراجع فضای خصوصی بیشتری برای ابراز خود دارد. این حالت برای پرداختن عمیقتر به مسائل شخصی یا تروماهای فردی بسیار مفید است. در مقابل، در هنر درمانی گروهی چند مراجع به طور همزمان در یک فضا به خلق هنر مشغول میشوند و معمولاً در پایان آثار خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. گروهدرمانی هنری مزایایی چون احساس همدلی و حمایت اجتماعی را به همراه دارد؛ افراد با دیدن آثار دیگران در مییابند که تنها نیستند و دیگران نیز دغدغههای مشابهی دارند. به علاوه، تعامل و گفتگو پیرامون آثار در جمع، مهارتهای اجتماعی افراد را تقویت کرده و میتواند منجر به شکلگیری بینشهای تازه شود (گاهی اعضای گروه بازخوردهایی از برداشت خود نسبت به اثر فرد ارائه میکنند که برای او حاوی معناست). به عنوان نمونه، در یک کارگاه گروهی نقاشی ماندالا ممکن است هر فرد دایرهای را رنگآمیزی کند و سپس دایرههای همه اعضا کنار هم نصب شود تا یک اثر جمعی شکل گیرد – این فرایند حس مشارکت و پیوند را در میان اعضا تقویت میکند.
در هر دو حالت فردی و گروهی، وظیفه هنردرمانگر ایجاد محیطی امن و بدون قضاوت است که در آن مراجعان احساس آزادی کنند. درمانگر آموزش دیده است که به جای ارزیابی زیباییشناختی اثر هنری، به فرآیند خلق و احساسات و افکار همراه آن توجه کند. گاهی در جلسات از تکنیکهای آرامسازی مانند موسیقی ملایم یا تمرین تنفس قبل از شروع کار هنری استفاده میشود تا مراجع به حالت تمرکز برسد. زمان هر جلسه معمولاً بین ۶۰ تا ۹۰ دقیقه است (که بسته به نیاز مراجع و ماهیت فعالیت قابل تغییر است). در پایان ممکن است از مراجع خواسته شود روی اثر خود عنوان یا توضیحی بنویسد یا آن را در پوشهای نگهداری کند تا روند پیشرفت خود را ببیند.
به طور خلاصه، یک جلسه هنر درمانی فضایی را فراهم میکند که در آن “بیان خلاقانه” جایگزین بیان صرفاً کلامی میشود. این فرایند خلاق اغلب به مراجعان کمک میکند تا به لایههای عمیقتری از ذهن و احساس خود دسترسی یابند. تحقیقات حاکی از آن است که حتی ساختار سادهای مانند نقاشی کشیدن در یک دایره (ماندالا) میتواند اثری مراقبهگونه بر ذهن داشته باشد و موجب کاهش تنش و رسیدن به بینش شود.
هنر درمانی در طول شکلگیری خود از مکاتب مختلف رواندرمانی تأثیر پذیرفته و با برخی رویکردهای معنوی و جسمذهن نیز پیوندهایی برقرار کرده است. در این بخش به ارتباط هنر درمانی با رواندرمانی تحلیلی (بهویژه مکتب یونگ) و همچنین رویکردهای کلنگر مانند یوگا و آیورودا میپردازیم.
از نظر تاریخی، یکی از سه رویکرد اصلی در هنر درمانی، هنر درمانی تحلیلی است که بنیان نظری خود را از روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ و نیز روانکاوی فرویدی میگیرد. در هنردرمانی تحلیلی فرض بر این است که اثر هنریِ خلقشده میتواند تجلیگر ناخودآگاه فرد باشد؛ در نتیجه تعامل میان درمانگر و مراجع بر سر این اثر، به کشف معانی پنهان روانی میانجامد. یونگ به عنوان یک روانکاو به نقش شگرف هنر در روان انسان واقف بود. او معتقد بود که ساختن تصاویر و نمادها (بهخصوص طرح ماندالا) میتواند به یکپارچگی روان فرد کمک کند و بخشهای ناهشیار ذهن را آشکار ساخته و بین آنها هماهنگی ایجاد نماید. یونگ خود از بیمارانش میخواست که رویاها و حالات درونیشان را نقاشی کنند. به طور مشخص، او نقاشی ماندالا (دایرههای نمادین) را راهی برای رسیدن به مرکز روان و خودشناسی عمیق میدانست. هنوز هم بسیاری از هنردرمانگران تحت تأثیر آرای یونگ، به مراجعان پیشنهاد میکنند که ماندالا بکشند یا از نمادهای شخصی در آثارشان استفاده کنند، چرا که این کار را مسیری برای بیان خود حقیقی و فراخوانی نیروهای شفابخش ناخودآگاه تلقی میکنند. در کل، روانشناسی تحلیلی سهم مهمی در شکلگیری هنردرمانی داشته و مفاهیمی چون تصویرپردازی فعال، کهنالگوها و سمبولیسم از طریق هنر، در کار هنردرمانگران به کار گرفته میشود.
از سوی دیگر، هنر درمانی با رویکردهای شرقی و معنوی مرتبط با ذهنآگاهی و یوگا نیز همسویی دارد. در یوگا و آیورودا (طب باستانی هند) همواره بر وحدت جسم و روان و یافتن تعادل درونی تأکید میشود. جالب است بدانیم که آفرینش هنری میتواند نقشی شبیه مدیتیشن ایفا کند و به همین دلیل در سنتهای شرقی ارزشمند شمرده شده است. در یک نگاه آیورودایی، بیان خلاقانه راهی برای متعادلسازی انرژیهای درونی (دوشاها) و رهایی از تنشهاست. برای مثال، آیورودا افراد را بر اساس غلبه یکی از سه دوشای واتا، پیتا و کافا طبقهبندی میکند؛ توصیه میشود افراد واتا (که پراکندهذهن و مضطرباند) با هنرهای آرامتری مثل نقاشی با رنگهای ملایم یا طراحی ماندالا مشغول شوند تا زمینگیر و متمرکز گردند. افراد پیتا (تیز و آتشینمزاج) با پرداختن به نقاشی انتزاعی پررنگ و حرکات خلاقانه میتوانند انرژی شدید خود را به شکلی سازنده تخلیه کنند. همچنین کافاها (آرام ولی گاهی راکد) از هنرهای پویاتر مثل رقص یا نقاشیهای پرجنبوجوش بهره میبرند تا تحرک و انگیزه بیشتری بیابند. اینها نمونههایی است که نشان میدهد چگونه اصول آیورودا میتواند با هنردرمانی تلفیق شود.
📌 پیشنهاد مطالعه بیشتر: شناخت دوشاها و سبک زندگی سالم
نکته مهم دیگر وجه ذهنآگاهانه هنر درمانی است. همانطور که در یوگا و مدیتیشن فرد با تمرکز بر تنفس یا مانترا ذهن خود را تربیت میکند، در هنر درمانی نیز وقتی شخص غرق نقاشی یا موسیقی میشود در لحظه حال حضور مییابد و افکار مزاحم فروکش میکنند. به این ترتیب خلق هنر به نوعی مراقبه فعال تبدیل میشود که همزمان خروجی ملموسی (اثر هنری) نیز دارد. این ویژگی هنر درمانی موجب شده که برخی درمانگران، شیوههای تلفیقی مانند “هنر-مدیتیشن” یا “هنر درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBAT)” را توسعه دهند. در این روشها، ابتدا از مراجع خواسته میشود با چند تمرین تنفسی یا یوگا ذهن و بدن خود را آرام کند و سپس به فعالیت هنری بپردازد؛ نتیجه کار ترکیبی از آرامش مراقبهای و خلاقیت هنری است که اثر مضاعفی در کاهش استرس و اضطراب دارد. پژوهشها نیز حاکی از موفقیت این رویکردهای تلفیقی است؛ برای مثال، در بیماران مبتلا به سرطان، یک برنامه ۸ هفتهای “هنر درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی” به کاهش اضطراب و رنج روانی و ارتقای بهزیستی معنوی آنها منجر شده است.
به طور خلاصه، هنر درمانی با این که ریشه در روانشناسی غربی دارد، اما به دلیل ماهیت کلنگر خود پلی به سوی سنتهای شرقی و درمانهای مکمل زده است. بسیاری از درمانگران معاصر معتقدند ترکیب هنر درمانی با تمرینات یوگا، تایچی یا مراقبه میتواند اثربخشی آن را در کاهش تنشهای ذهن و بدن دوچندان کند. در یک نگاه کلنگر، خلاقیت همان نیروی شفابخشی است که در آیینهای کهن برای تعالی روح و ذهن به کار میرفته و هنر درمانی تجلی مدرن این ایده باستانی است.
در دهههای اخیر پژوهشهای علمی گوناگونی برای ارزیابی اثربخشی هنر درمانی انجام شده است. هرچند ماهیت خلاق و غیرکلامی هنر درمانی پژوهش کمیسازی آن را دشوار میسازد، اما نتایج مطالعات موجود عمدتاً از فواید این روش حکایت دارند. در ادامه به برخی از مهمترین یافتههای علمی درباره هنر درمانی اشاره میکنیم:
بهبود وضعیت روانی در طیف گستردهای از اختلالات: شواهد نشان میدهد هنر درمانی در درمان یا کاهش علائم اختلالات متنوعی مؤثر بوده است. از مشکلات شدید روانپزشکی مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی گرفته تا افسردگی، اضطراب، PTSD، اختلال شخصیت مرزی و حتی اختلالات شناختی نظیر دمانس، همگی در پژوهشها از مداخله هنردرمانی سود بردهاند. برای مثال، در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مقاوم به درمان دارویی، افزودن جلسات منظم نقاشیدرمانی کمک کرده است که بیماران کاهش انزوای اجتماعی و بهبود در بیان هیجانات نشان دهند. همچنین در کودکان قربانی سوءاستفاده جنسی، استفاده از هنر (نقاشی، بازی خلاق و کار دستی) توانسته به آنها در ابراز غیرمستقیم ترسها و بازسازی حس امنیت کمک کند. بررسی مرورها و مطالعات موردی حاکی از آن است که در اغلب موارد، هنر درمانی به افزایش ارتباطات، تقویت عزتنفس و کاهش پرخاشگری در میان مراجعان منجر شده است.
کاهش افسردگی و اضطراب: همانگونه که پیشتر اشاره شد، مطالعات کنترلشده تصادفی و فراتحلیلها مؤید آن هستند که هنر درمانی به طور معناداری علائم افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد. یک فراتحلیل در سال ۲۰۱۸ نشان داد که در بزرگسالان مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط، گروهی که در طی ۱۲ هفته در جلسات هنر درمانی (شامل نقاشی و موسیقی) شرکت کرده بودند نسبت به گروه شاهد افت قابل توجهی در نمرات افسردگی داشتند. همچنین پژوهشی در سال ۲۰۱۹ روی زنان مبتلا به اضطراب منتشر شد که نشان داد ۱۰ الی ۱۲ جلسه هنر درمانی (شامل نقاشی آزاد و کار با سفال) به کاهش چشمگیر نشانههای اضطراب و بهبود کیفیت زندگی آنها انجامیده و این بهبودی حتی در پیگیری ۳ ماهه نیز پایدار مانده است. مکانیزمهای احتمالی این بهبود، افزایش تمرکز حواس، فراهم شدن مجرایی ایمن برای ابراز نگرانیها و نیز فعالشدن مسیرهای عصبی پاداش در مغز در اثر فرایند خلاقیت ذکر شده است.
اثر در بهبود عملکردهای شناختی و حرکتی: هنر درمانی فقط بر هیجانات اثر نمیگذارد، بلکه میتواند جنبههای شناختی و رفتاری را نیز تقویت کند. به عنوان مثال، در افراد مبتلا به آسیبهای مغزی (TBI) برنامههای هنر درمانی گروهی منجر به بهبود کارکردهای اجرایی نظیر برنامهریزی و تمرکز شده است. در یک مطالعه پایلوت، شرکتکنندگان دچار آسیب مغزی تروماتیک طی ۵ جلسه یکساعته هنر درمانی (فعالیتهای ساده مانند ساخت کلاژ و کار با پیکرههای سهبعدی) شرکت کردند و در پایان ۴ نفر از ۶ نفر کاهش معناداری در افسردگی، ۳ نفر کاهش اضطراب و ۵ نفر کاهش استرس را نشان دادند. همچنین در بیماران مبتلا به زوال عقل (دمانس) فعالیتهایی مثل نقاشی انگشتی و کاردستی باعث تحریک حواس چندگانه، بهبود خلق و کاهش بیقراری آنها شده است. متخصصان حدس میزنند که این فعالیتها به ایجاد مسیرهای عصبی جایگزین کمک میکند و به طور موقت افت شناختی را جبران مینماید.
پذیرش گسترده توسط بیماران: یکی از یافتههای جالب مطالعات این است که اغلب بیماران هنر درمانی را رویکردی لذتبخش و ارزشمند ارزیابی میکنند و میزان مشارکت و رضایت آنان بالا است. برای مثال، در مطالعهای که در یک بیمارستان عمومی انجام شد، زمانی که هنر درمانی به عنوان یک گزینه مکمل به بیماران بخش روانپزشکی ارائه گردید، اکثریت قریب به اتفاق آنها تمایل به شرکت نشان دادند و گزارش کردند که از خلق هنر احساسی از آرامش یا شادی کسب کردهاند. این میزان پذیرش بالا، هنر درمانی را به ابزاری جذاب برای استفاده در محیطهای درمانی تبدیل کرده است؛ حتی بیمارانی که نسبت به رواندرمانیهای مرسوم مقاومت نشان میدهند ممکن است با میل در فعالیت هنری درگیر شوند و بدین ترتیب فرآیند درمان تسهیل شود.
در کنار این نتایج مثبت، پژوهشگران به محدودیتهای تحقیقات موجود نیز اشاره کردهاند. از جمله این که بسیاری از مطالعات هنر درمانی با حجم نمونه کم انجام شده یا فاقد گروه کنترل مناسب بودهاند که تعمیمپذیری نتایج را محدود میکند. همچنین ارزشیابی دقیق تأثیر هنر درمانی نیازمند ابزارهای سنجش کیفی است تا تغییرات ظریف درونی افراد را بسنجد. با این وجود، روند کلی تحقیقات به نفع اثربخشی هنر درمانی است و محققان خواستار مطالعات جامعتری (با نمونههای بزرگتر و طراحی بهینه) برای تأیید هرچه بیشتر فواید این روش هستند. در مجموع میتوان گفت شواهد علمی کنونی از هنر درمانی به عنوان یک درمان مکمل موثر برای طیفی از مشکلات روانی و حتی جسمانی حمایت میکنند – روشی که عوارض جانبی ناچیزی دارد و میتواند در کنار درمانهای استاندارد، سرعت و کیفیت بهبود بیماران را ارتقاء بخشد.
هنر درمانی به دلیل ماهیت انعطافپذیر خود در محیطها و فرهنگهای مختلف به کار گرفته شده و اغلب با سایر فعالیتهای رشد فردی ترکیب میشود. یکی از جلوههای جالب این امر، برگزاری جلسات هنر درمانی در فضاهای معنوی یا فرهنگی نظیر آشرامها و مراکز یوگا و مدیتیشن است. آشرام در سنت هندی به محل retreats معنوی گفته میشود که افراد برای تمرینهای روحانی، یوگا و خودشناسی در آن گرد هم میآیند. در سالهای اخیر برخی آشرامها و مراکز یوگا، برنامههای ویژهای را با عنوان اردوهای هنر و یوگا ترتیب دادهاند که در آنها هنردرمانی با تمرینات جسمی و مدیتیشن تلفیق میشود.
👈🏼 کلاسهای نقاشی با یاسمن در آشراما را از اینجا ببینید.
علاوه بر آشرامها، در کشورهای مختلف کارگاههای هنر درمانی خلاقانهای برگزار میشود که هنر را با فعالیتهای متداول مانند کلاس نقاشی یا جلسه مدیتیشن ترکیب میکنند.
حتی در محیطهای شرکتی و سازمانی نیز از هنر به عنوان ابزاری برای کاهش استرس کارکنان بهره گرفته میشود.
در ایران نیز در سالهای اخیر توجه به هنر درمانی رو به رشد بوده است. برخی مراکز مشاوره و روانشناسی اقدام به برگزاری کلاسهای نقاشیدرمانی گروهی برای کودکان و بزرگسالان کردهاند. همچنین کارگاههایی تحت عنوان “خودشناسی از طریق هنر” یا “بیان خلاقانه احساسات” در شهرهای بزرگ برگزار میشود که ترکیبی از آموزش هنر و تکنیکهای ساده هنردرمانی را ارائه میکنند. فرهنگ آیینی و عرفانی ما نیز سرشار از عناصری است که با بیان هنری گره خورده؛ به عنوان مثال در سنت مولوی، سماع صوفیانه (که تلفیقی از موسیقی و رقص است) راهی برای شفای روان و رسیدن به آرامش تلقی میشود که شباهتهایی ماهوی با ایده هنر درمانی دارد. از این رو، میتوان گفت هنر درمانی در شکل مدرن خود ادامه همان درونمایه باستانی “درمان از رهگذر هنر و خلاقیت” است که در فرهنگهای مختلف به صور گوناگون وجود داشته است.
هنر درمانی پلی است میان دنیای خلاقیت و دنیای درمان. این روش که زمانی نوظهور و تکمیلی شمرده میشد، امروزه جای خود را بهعنوان روشی علمی-کاربردی و در عین حال دلپذیر و قابل فهم برای عموم مردم باز کرده است. چه بسا برای بسیاری از ما که بیان احساساتمان با کلمات دشوار است، یک قلممو یا یک قطعه موسیقی راهی باشد برای گفتوگو با خویشتن خویش. هنر درمانی به ما یادآور میشود که درون هر انسانی هنرمندی نهفته است که میتواند زخمها را التیام بخشد؛ کافیست مجال بروز پیدا کند. منابع علمی و تجربههای زیسته هر دو گواهی میدهند که وقتی بیان خلاقانه را به خدمت آرامسازی ذهن و رشد روان میگیریم، حاصل آن تعادل، شادی و معنای بیشتری در زندگی خواهد بود.
✅ همین امروز در یکی از دورههای درمان تحلیلی یا هنردرمانی آشراما شرکت کنید و مسیر تغییر را آغاز کنید.
هنر درمانی رویکردی رواندرمانی است که با نقاشی، موسیقی یا حرکت به بیان احساسات کمک میکند و استرس، اضطراب و افسردگی را کاهش میدهد.
پژوهشها نشان میدهد هنر درمانی میتواند علائم افسردگی و اضطراب را کم کند، خودآگاهی و عزتنفس را بالا ببرد و تنظیم هیجان را بهبود دهد.
در کلاس نقاشی تمرکز بر مهارت هنری است؛ در هنر درمانی هدف درمان روانی است و فرایند خلاقانه زیر نظر هنردرمانگر برای بیان و پردازش احساسات هدایت میشود.
بسته به هدف، معمولاً ۸ تا ۱۲ جلسه هفتگی نتایج اولیه میدهد؛ برای مسائل عمیقتر، پروتکل بلندمدتتری (با بازبینی دورهای) پیشنهاد میشود.
خیر. تأکید بر فرایند خلاقانه و بیان احساسات است نه زیبایی اثر؛ هر کسی میتواند از هنر درمانی بهره ببرد.